تبادل
لینک هوشمند
از اينكه مدتي نبودم ببخشيد يك دوره نظامي داشتم در يك يگان تكاوري كه بماند كجا بود فعلا اين مطلب زير رو داشته باشيد تا بعد.
از وقتي اومدم يك سري به سايتها زدم اين عكس توجهم رو جلب كرد كمي مشكوك شدم و تحقيقاتي كردم.
يك فرد مسلح بالاي يك پشت بام ( كه بر حسب ظاهر لباس و جيب خشاب از نيروهاي بسيج است و بر مبناي قيافه بنظر من به اهالي زابل مي خورد) كه معلوم نيست كجاست در يك فيلم كه آدرسش را الان ندارم ديدم كه افرادي با همين ظاهر دارند به سمت پايين ساختماني كه بالاي آن هستند تير اندازي مي كنند چه جنجالها كه نشد و چه دروغها كه نگفتند اما حقيقت ماجرا .
به جيب خشاب اين فرد توجه كنيد عكس زير نمونه همان جيب خشاب است كه متعلق به بنده است
جيب خشاب زير هديه يكي از دوستان من است كه از مرز سيستان برايم آورده قابل ندارد 8000 تومان كه براي نيروهاي نظامي چون من يك ابزار لازم است براي تمرينهاي غير رسمي و مانورها
اما نكته قابل توجه اينكه اين جيب خشاب ، جيب خشاب سازماني هيچ ارگاني در كشور نيست بلكه نوعي جيب خشاب دست دوم ساخت كشور كره است كه در بازارهاي مرزي ايران و مرز سيستان بوفور يافت ميشود. اما اين تصوير مربوط به كجاست؟
حتما ماجراي انفجار مسجد امام علي زاهدان را سال قبل شب قدر بياد داريد بعد از آن اتفاق برنامه ريزي شده درگيري استعماري شيعه و سني در زاهدان آغاز شد بصورتي كه پليس مجبور بورود نيروهاي تكاوري مرصاد شد و سپس ورود بسيج را خواستار شد در گيري ها آنقدر اوج گرفت كه طرفين درگير دست به سلاح گرم بردند و اينجا بود كه حق شليك تير به نيروهاي نظامي داده شد . تا جايي كه شنيدم در اين درگيري ها چند نفر از طرفين منازعه و چندين تن هم از نيروي انتظامي زخمي شدند يا جان خود را از دست دادند رفيق ما از سرباز وظيفه اي تعريف ميكرد كه يك زن بلوچ تنگ آب جوش را روي او پاشيد و او را سر تا پا سوزاند و از چند روز درگيري مداوم كه در نهايت با همكاري و هوشياري رهبر اهل سنت و علماي شيعه قائله آرام گرفت.
من كه بعيد ميدانم كه اين تصاوير مربوط به تهران باشد تا جايي كه تحقيق كردم بايد تصوير مربوط به قائله شيعه و سني زاهدان باشد اگر كسي اطلاع ديگري دارد خواهشمند است ياري دهد تا حقيقت روشن شود.
به سفارش يكي از دوستان به وبلاگ گرداب سبز سر زدم (يك مقابله ناشيانه با سايت گرداب سپاه پاسداران)
عكس هاي زير را پيدا كردم .
من نمي گويم اين عكسها كه با هم مطابقت داده شده جعلي است اما خوب دو عكس مربوط به هم چه ربطي به كشتن آدمها دارد . در يك مورد مضحك حتي يك كارت شناسايي گذاشته اند و نوشته اند قاتل ندا آقا سلطان. يا عكس مسئول بسيج دانشگاه تهران مگر عكس گرفتن از او كاري دارد.آيا اگر دوعكس كسي را گرفتيد يعني وي آدم كشته؟
مثلا عكس بالا كه يك اسلحه فروشي در ناكجاآباد را نشان ميدهد ميتواند هند پاكستان يا هر جايي باشد
جالب اينكه پشت صحنه هم سلاح كلاشينكف ( سمت راست سلاح تاشو از زير بدون خشاب)ديده ميشود هم سلاح هاي شكاري( سمت چپ) پس اين يك مقر نظامي نيست چرا كه در مقر نظامي سلاح هاي شكاري وجود ندارد اما مورد مضحك ديگر سلاح درون دستان ريشوي چشم چپ است چرا كه سلاحهاي سازماني بسيج نهايتا كلاشينكف گرينف كلت زيگزائور و يا زوآف دوشكا و آرپي جي است و اين سلاحها در بسيج كاربردي ندارد.. پس اين يك مغازه سلاح فروشي است كه در ايران هم نيست چرايش را كه ميدانيد چون در ايران مغازه سلاح فروشي نداريم .
اكثر اين تصاوير نشان از نيروهاي نظامي در حال درگيري دارد اما كجا و چگونه بعضي ها مربوط به تهران است اما مگر هركس كه از او عكس گرفتند جنايتكار است بسياري از تصاوير يك نفر از نيروهاي نظامي را نشان ميدهد كه ايستاده يا در حال كاري است يا اسلحه بدست و يا باتوم دارد اما اين نشان از هيچ چيز نيست.
اما تصوير اصلي ما
ستار نجفي و يك مشت حرفهاي بي مدرك ديگر از كجا معلوم راست باشد؟ راستي آن چهار نفر كجا هستن نكنه مثل ترانه موسوي زنده بشن يا اصلا وجود ندان مي شه عكسي يا مدركي از آنها نشان دهيد؟
اين هم عكس قاتل ندا( خدا نكند يك ريشي كيف پولش را گم كند)
نصوير زير را هم جديد پيدا كردم همانطور كه بوضوح ميبينيد يك عكس از سر در بسيج گردان 117 عاشورا را كپي كرده اند . حتي ضايعها نكردند بقيه عكس را درست دستكاري كنند سمت چپ را خوب نگاه كنيد خودتان متوجه ساختگي بودن مي شويد براي دقت بيشتر با تصوير منتسب به ستار نجفي و همين تصوير بصورت كوچكتر توجه كنيد حاشيه لبه ساختمان را با عكس بزرگ مقايسه كنيد تا به ساختگي بودن پي ببريد.براي اينكه جلب توجه نكند سمت چپ تصوير بزرگ را بعنوان خش دار بودن ديجيتالي دستكاري كردند .
بعدا متوجه شدم كه اين عكس پايگاه 117 ساختگي نبوده به مطالب بعدي رجوع كنيد
